سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را

ساخت وبلاگ
سلامبعد از16ماه باز دوباره شروع کردم به نوشتن از زندگی که باهات شروع کردم.بلاخره روز عروسیمون فرا رسید.یکی از بهترین روزهای زندگیم بودچققققدر حس خوب داشتم.صب ساعت 9اومدی دنبالم و رفتم ارایشگاه.تا ساعت4آرایشگاه بودم و حساااااااااابی ذوق و شوق و صد الب سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را...
ما را در سایت سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad-mahsa بازدید : 215 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 19:26

متاسفانه مادر بزرگت بخاطر کسالت نتونست تو مراسم ما شرکت کنه،تصمیم گرفتیم سر راه خونه امون یک سر به دیدارش بریم.هنوز که هوزه فروغ و روشنی چشماشون تو خاطرم هست.من خیلی مادربزرگتو دوس دارم خانوم فهمیده با شخصیت و فوق العاده مهربونیه.رسیدیم به خونمون و م سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را...
ما را در سایت سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad-mahsa بازدید : 252 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 19:26

یواش یواش قیمت مسکن تکون میخورد و قیمت ها واقعا به رقم نجومی رسیدین.دست به کار شدیم خونه شهرستان گذاشتیم برای فروش.هرچی هم پول پیش و نقد داشتیم و ماشین و سکه و طلا همه رو گذاشتیم وسط تا تو این شهر بی در و پیکر بتونیم یه سقف بالا سر بخریم.پدرم،دختر عم سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را...
ما را در سایت سوگند میخورم به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad-mahsa بازدید : 289 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 19:26